خداوند متعال در آخرین پیام مکتوبش برای آخرین فرستاده‌ی زمینی‌اش خطاب به فرزندان آدم می‌فرماید: «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا» (اسراء: 25) و بال تواضعِ مهرباني را برايشان فرود آور و بگو : پروردگارا! بديشان مرحمت فرما، همانگونه كه آنان در كوچكي مرا تربيت و بزرگ نمودند. 

سید قطب، در توضیح این آیه می‌گوید: «در اینجا تعبیر نازک و خوشایند می‌گردد و به سویدای دل فرو می‌رود و به پیچ وخم وجدان سرک می‌کشد. آنچه هست رحم و شفقت است، رحم و شفقتی که آن اندازه لطیف و ظریف که چنین می‌پنداری که فروتنی و کرنش بال دارد و آنرا به نشانه‌ی درود و تسلیم می‌گستراند.»

مفهوم آیه با این توضیح خیلی گویاتر و روشنتر گردید، تنها چیزی که می‌ماند این است که چرا چنین مفهومی در زندگی اتفاق نمی‌افتد و اگر هم اتفاق بیافتد خیلی کم و انگشت‌شمار است، چرا اکثریت پدران و مادران، چنین آسایش و آرامشی را از فرزندان خود دریافت نمی‌کنند، چرا این سراهای سالمندان و اینهمه ناراحتی و کدورت که بین والدین و فرزندانشان به‌وجود می‌آید؟ کجای کار ما اشکال دارد؟ در جواب این چراها شاید بفرمایید که شرایط اجتماعی چنین چیزی را ایجاب کرده و یا بفرمایید انسان اصولا موجودی سیری‌ناپذیر است و می‌خواهد همه‌ی امکانات در خدمت او قرار گیرند و این ناراحتی و اعراض ناشی از همین مقوله است و جوابهای دیگری از این قبیل که به ذهن خوانندگان خطور می‌کند. 

در جواب این پیشفرضها باید بگویم که اول؛ آنکه می‌گوید بال رحمت و مهربانیت را بگستران کس نیست، بلکه خالق حکیم و مدبر است. دوم؛ با قدری تأمل و تدبر متوجه می‌شویم، بیشتر این پاسخها توجیهاتی است که می‌خواهیم اینگونه وجدان ناآرام خود را با آن آرام کنیم. چرا چون « فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا»ی درونی با این رفتار بیرونی ماهماهنگ و همآوا نیست. و با دیدن این رفتار، ناآرام و متلاطم می‌گردد. علاوه بر این بارها، این جملات را شنیده‌ایم و گفته‌ایم که ما نسل سوخته‌ایم نه در کودکی، کودک بودیم و نه در جوانی جوان بودیم و اکنون هم که دوره‌ی فرزندسالاری است و چیزهای دیگری از این قبیل. شاید این جمله‌ی اخیر ارتباطی با همان خصلت انسانی همه چیز در خدمت او باشد داشته باشد ولی علت اصلی در چیست؟

در جواب چرایی این چراها باید گفت: عصر امروز عصر انفجار و توسعه‌ی علوم و فنون در همه‌ی زمینه‌هاست. عصر تخصص و توان در اَشکال مختلف زندگی بشری است، که اگر به همه‌ی ابعاد و با تخصص لازم بدان ننگریم دچار نوعی ناهماهنگی می‌شویم. اگر ما با دقت به‌ اطراف و اکناف خود بنگریم متوجه نوعی رشد ناهمگون و ناهماهنگ می‌شویم و این ناهماهنگی رشد هم در محیط، بر روح و جسم ما هم اثر مستقیم و غیر مستقیم گذاشته است. هرچند که این پیشرفت و رشد و نموها، خود جای خرسندی و مباهات دارد؛ ولی چون تک‌بعدی است و هماهنگ نسیت به مقصودی که مد نظر است نخواهد رسید و چندان هم پایدار نخواهد ماند.

همه‌ی اینها، مقدمه‌ای بود تا بگویم که خداوند می‌فرماید: «کلٌ نّفسٍ بِما کَسَبَت رَهینهٌ» (مدثر: 38)؛ هرکس در گرو عملکرد خویش است.

پیامبر رحمت حضرت محمد(ص) می‌فرماید: «کَلُکُم راع وکلکم مسئولٌ عن رعیته» می‌خواهم عرض کنم که ما به مسؤولیتها و وظایف خود آنگونه که باید و شایسته است عمل نمی‌کنیم. پدر و مادر در مقابل فرزندان خود مسئول هستند مسئولیتی همه‌جانبه نه تک‌بعدی و فقط در یک زمینه. دکتر وهبة الزحیلی در کتاب «فقه خانواده در جهان معاصر» در بخش سوم قسمت چهارم حقوق فرزندان را بر حقوق قبل از تولد و حقوق بعد از تولد تقسیم‌بندی می‌کند که هر کدام از آنها نیز به جزءهای کوچکتری تقسیم می‌گردند که توجه هماهنگ به آنها باعث رشد سالم و کامل فرزندان می‌گردد و تاحدودی به جواب بعضی از چراهای خود می‌رسیم. البته ناگفته نماند که شناخت و آگاهی نسبت به هر یک از آنها احتیاج به مطالعه و تدبر بیشتری دارد. به عنوان نمونه، می‌توان به نکاتی از حقوق قبل از تولد که محافظت از سلامتی جنین است اشاره کنم. جنین بعد از چهل روز دارای حیات می‌شود در مدت 9 ماهی که مادر جنین را حمل می‌کند، حرف‌زدن، راه رفتن، شنیدن، دیدن، خوردن، هیجانات و غیره ... تأثیر مستقیم بر جنین دارد. پس بر پدر و مادر لازم و ضروری است که رعایت نکات لازم را در این مورد انجام دهند. خواندن قرآن هر روزه مادر یا پدر، و گوش دادن به قرآن توسط مادر، ایجاد فضایی آرام و دور از هیجان توسط پدر برای مادر و جنین، توجه به نیازهای جسمی جنین توسط مادر با مراجعه مرتب و منظم به پزشک متخصص کودکان و نوزادان، توجه مادر به نوع غذایی که می‌خورد و توجه پدر به نوع درآمدی که دارد و به خانه می‌آورد؛ همه‌ی اینها تأثیر شگرف و قابل توجه و تأملی بر جنین دارد.

کودکان مادرانی که رژیمهای غذایی ناقصی دارندبیشتر احتمال دارد که در هنگام تولد دچار کم وزنی باشند ،در رشد مغزی شان اختلال وجود داشته باشد،امواج مغزی شان نابهنجار باشد ودر مقابل بیماری هامقاومت کمتری داشته باشند ومیزان مرگ ومیر آنها درسال اول زیاد باشد.بطور خلاصه بایدگفت از زمانی که فردی قصد تشکیل خانواده دارد تا زمانی که منتظر به تحقق رسیدن(واحفض لهما جناح الذل من الرحمه)است باید طبق آنچه که خداوندارحم راحمین فرموده عمل کند تا شنونده(وقل رب ارحمهما ما ربیانی صغیرا)باشیم.

‎گاهی در حد افراط امکانات در اختیار کودک قرار داده می‌شود، ولی به تربیت آن توجهی نمی‌شود. البته باید توجه داشت که به تناسب سن و جنس کودک اسباب‌بازیهای متناسب و ضروری را باید در اختیار کودک قرار داد. و در برخی حالات، این قدر که‌ به تربیت اخلاقی و رفتاری او توجه شده، نسبت به تأمین تغذیه و سرگرمی‌ها او بی‌تفاوت بوده و او را از سرگرمیها و بازیهای تفریحی و سرگرم‌کننده دور نموده‌اند. به‌ راستی که کودک در بازی می‌تواند شخصیت خود را تثبیت و هوش خود را توانا نماید. 

در علم فقه موضوعی بنام فقه اولویات وجود دارد که شناخت و توجه بدان مباحث باعث می‌شود که ما هم در تربیت فرزندانمان اولویتها را بازشناخته و متناسب با نیاز و ضرورت با فرزندانمان برخورد و رفتار نماییم. البته شناخت آن مباحث تأثیر مثبت و به‌جایی در همه‌ی ابعاد زندگی هر فردی چه مؤمن و چه غیر مؤمن خواهد گذاشت. مخصوصاً در مسایل خانوادگی و تربیت کودکان گاهی ما تمامی سلامتی خود را صرف به دست‌آوردن امکانات مادی ‎می‌کنیم به گونه‌ای که مجبور می‌شویم تمامی آنچه که به دست آورده‌ایم، دوباره صرف به دست‌آوردن سلامتی خود کنیم. خوب این ناشی از عدم شناخت است. پس با شناخت از نوع انتخاب زندگی مشترک و نوع و چگونگی پرورش فرزند و همچنین توجه به همه‌ی ابعاد زندگی در تربیت فرزندان، می‌توانیم انتظار داشته باشیم فزرندانی که تربیت می‌کنیم در زیر جناح‌الذل آنان بیاساییم، وگرنه ما هم فردی خواهیم بود از جمله افراد ساکن در سرای سالمندان. نوشتارم را با استفهام شروع کردم تا در هر جمله‌ی آن به مقایسه آنچه داریم و آنچه باید باشیم بپردازیم و میزان تفاوت و تمایز، داشته و خواسته‌ی خود را به عینه ببینیم. هرچند که این قلم هم قاصر بود و هم کوتاه در بیان و توضیح جزییات موضوع و قطره‌ای بود از دریای تحقیقات و مباحث مربوط به تربیت کودک و چگونگی آن؛ ولی امیدوارم که سرفصلی باشد برای اولیا وآنان که دعای شبانه‌روزیشان این است که خدایا فرزندانی صالح ومؤمن به من عطا کن. تا اگر احیاناً در این زمینه کم‌توجهی شده، بیشتر متوجه حساسیت موضوع گردیم و در پایان هم انتظار دارم که متخصصان تعلیم و تربیت با اظهار نظرهای سازنده و نقادانه‌ی خود صاحب قلم و خوانندگان را در جهت تکمیل نمودن این موضوع یاری دهند، چرا که‌ هدف آگاه ساختن افکار عموم نسبت به موضوع است حال این آگاهی از طرف هر کسی باشد، به مصداق حدیث پیامبر(ص) «اطلبوا العلم ولو بالصین». 

در پایان ضمن طلب خیر از خداوند منان برای عموم خوانندگان و آرزوی داشتن اولادی صالح و سالم برای آنان، از ایشان نیز انتظار چنین طلب خیری را دارم چرا که پیامبر (ص) می‌فرماید: «الدعاءُ یرد القضاء ولوا ابرموا ابراما» و امیدوارم در ادامه این بحث بتوانم با جمع‌آوری مطالب و نکات ضروری در ارتباط با جزییات تربیت کودک، سهمی هرچند اندک از وظیفه‌ی خود در این زمینه را ارائه دهم. ان شاء الله

منابع و مآخذ:

 • قرآن کریم 
 • سید قطب، فی ظلال القرآن؛ ترجمه‌ی دکتر مصطفی خرمدل، تهران، نشر احسان.
 • دکتر مصطفی خرمدل، تفسیر نور؛ تهران، نشر احسان.
 • دکتر وهبة الزحیلی، فقه خانواده در جهان معاصر؛ ترجمه‌ی عبدالعزیز سلیمی، تهران، نشر احسان.
 • عبدالله ناصح علوان، چگونه فرزندان خود را تربیت کنیم؟؛ ترجمه‌ی عبدالله احمدی، تهران، نشر احسان.
 • رشد و شخصیت کودک، ترجمه‌ی مهشید یاسایی بی‌جا، بی‌تا.